علمی-اجتماعی
|
||||||||||||||||
سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, :: 11:4 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
در دورانی که ما زندگی می کنیم با توجه به فشارهای روحی و روانی موجود در جوامع بشری که امروزه بر اساس زندگی ماشینی و ترافیک سنگین و آلودگی هوا ،دوری افراد خانواده از یکدیگر و زندگی در آپارتمانها و فضاهای کوچک و بدون گیاه و سبزه و جنگل ، تغذیه نامناسب و رعایت نکردن موارد بهداشتی در ذبح و بسته بندی حیوانات و تمامی اجزاء این حیوانات و ... بسیاری از بیماریهای جسمانی و روانی به سراغ انسان آمده است . که در بسیاری از موارد حتی بیماری های جسمی نیز منشاء روحی و روانی دارند مانند بیماریهای روان – تنی ( انواعی از بیماریهای جسمی هستند که ناکامی ها و فشارهای روانی و تعارض ها آنها را ایجاد می کنند مثل انواع زخم معده و بیماریهای پوستی مثل پسوریازیس وبیماریهای قلبی - عروقی) . بنابراین می توان با شناخت عوامل استرس زای زندگی از بروز خیلی از بیماریهای جسمی و روانی از جمله پسیکوزها و اسکیزوفرن جلوگیری کرد . ( پسیکوز : بیماری که در آن سنجش واقعیت در بیمار مختل شده باشد . شخصیت به هم ریخته است قطع رابطه با واقعیت ، تکلم غیر منطقی ، اضطراب ،ناراضی از خود و دیگران است و مدام نسبت به وجود و اعمال خود احساس حقارت و گناه می کند ، ناخشنود است .سنجش واقعیت در بیمار مختل شده است . نمی تواند واقعیت بیرون از خودش را با درون خودش به طور کامل تشخیص دهد . ) استرس : حوادثی که تاثیر نامطلوب در فرد ایجاد می کند . استرس یا فشار روانی به هرگونه شرایط روانی فیزیکی گفته می شود که ما آن را در هنگام سازگاری یا تطابق با محیط خود تجربه می کنیم . استرس را حوادث ناخوشایند از قبیل فشارهای روانی ناشی از کار ، مشکلات مربوط به زندگی زناشویی و یا مسایل و مشکلات اقتصادی و مالی و ... به وجود می آورند . فشار مفهومی دیگر از استرس به خصوص در ارتباط با استرس شغلی است . فشار زمانی به وجود می آید که میزان سرعت کار افزایش یابد یا برای انجام کار فرصت اندکی وجود داشته باشد و یا کارهای اضافه ای بر فرد تحمیل شود و یا زمانی که فرد با حداکثر توانایی خود برای یک دوره طولانی کار کند . فشار زمانی بیشترین استرس را ایجاد می کند که شدید مکرر ، غیر قابل پیش بینی و قابل کنترل باشد . فشار روانی صرفا یک امر بیرونی نیست و تا اندازه ای بستگی به نوع نگرش و دید ما نسبت به خود ، دیگران و محیط اطرافمان دارد . دو منشا مهم برای فشار روانی یکی ناکامی و دیگری تعارض است . استرسور : عوامل و اتفاقاتی که باعث آثار نامطلوبی در فرد می شود مثل : بازنشستگی ،طلاق ، مرگ 2-واکنشهای روانی نامطلوب در اثر استرسورها در فرد ایجاد می شود مثل : تپش قلب ، فشار خون بالا ، عرق ،اضطراب. تعارض : conflict تعارض از دو عمل ، تمایل یا هدفی که به طور همزمان مخالف یکدیگرند ناشی می شود . آنها از این جهت متضاد هستند که رفتار یا باز خوردهای ضروری برای انجام یکی مغایر با انجام دیگری خواهد بود . تعارض می تواند بین انتخاب نیازها ، آرزوها ، انگیزه ها ،خواسته ها و در خواست های بیرونی که با یکدیگر متضاد و هم وزن باشند روی دهد . انواع تعارض : تعارض گرایش – گرایش ساده ترین نوع تعارض است و فرد بایستی بین دو هدف خواستنی یکی را انتخاب کند . این نوع تعارض کمترین فشار روانی را ایجاد می کند . تعارض اجتناب – اجتناب اجبار به انتخاب بین دو هدف منفی و ناخواستنی منجر به تعارض اجتناب – اجتناب خواهد شد . تعارض گرایش – اجتناب فرد برای رسیدن به یک هدف که جنبه های خواستنی و ناخواستنی دارد دست به انتخاب می زند. فراوان ترین تعارضها در زندگی آدمی است . این تعارض به سختی قابل حل شدن است زیرا از یک سو به سمت هدف خواستنی رفتن منجر به دلهره و اضطراب می شود و از سوی دیگر فرار و عقب نشینی از آن باعث ایجاد ناکامی و بی کفایتی در شخص می گردد . در این نوع تعارض فرد با حالت دو سو گرایی درهم آمیختن احساسات منفی و مثبت مواجه می شود . ناکامی :frastration هنگامی که راه دست یابی به یک هدف خواستنی بسته می شود یا دست یابی به آن به تاخیر می افتد ناکامی روی می دهد . انواع ناکامی: ناکامی بیرونی و ناکامی شخصی یا ناشی از ناتوانی خود . ناتوانی بیرونی باعث تاخیر در ارضا ، شکست ، طرد ، از دست دادن و سد شدن انگیزه های فرد می شوند . این ناکامی ها می توانند اجتماعی مثل جریمه شدن توسط پلیس راهنمایی و رانندگی و یا غیر اجتماعی مثل بارش باران در روز مسابقه . معمولا هر چقدر هدف قوی تر و با اهمیت تر باشد میزان ناکامی در اثر عدم دست یابی به آن افزایش می یابد . ناکامی بیشتر برای دونده اگر قبل از خط پایان اتفاقی برای او رخ دهد . ناکامی شخصی : ناکامی ناشی از ناتواناییهای فردی بر اساس خصوصیات فرد است . فرد قد کوتاه بخواهد بسکت بالیست شود . یا فردی که در پایش مشکلی اساسی دارد بخواهد دونده شود . گرچه این افراد می توانند در جاهایی دیگر که توانایی دارند خود را محک بزنند تا با ناکامی مواجه نشوند .واکنش در برابر ناکامی پرخاشگری است . پرخاشگری :agrestion عمل آگاهانه جهت آسیب رساندن به دیگران و اشیا است . اختلال شخصیت جامعه ستیز یا ضد اجتماعی : این افراد فاقد حس مسئولیت و درک اخلاقی و وجدان هستند نسبت به حقوق دیگران بی تفاوتند همه چیز را حق مسلم خود می دانند و احساس گناه نمی کنند هیچ احساسی از پشیمانی در کارهای آنها دیده نمی شود . بدون اضطراب و احساس ناراحتی هستند. اضطراب:anxiety ناایمنی و تهدیدی است که فرد منبع آن را به وضوح درک نمی کند . ترسی پراکنده و مبهم . اختلال اضطراب فراگیر فرد مبتلا سراسر روز را با احساس فراگیر ترس و تشویق سپری می کند احساس نگرانی و ناآرامی دارد و حتی در برابر فشارهای خفیف واکنش افراطی نشان می دهد .حالاتی از قبیل خواب آشفته ، احساس ، خستگی ، سرگیجه ، تپش شدید قلب ،تنگی نفس ، لرزش ، تعریق، اشکال در تمرکز حواس و عدم تصمیم گیری علائم اصلی اختلال اضطراب فراگیر است . این اضطراب با محرک یا رویداد خاصی فرا خوانده نمی شود . بلکه در موقعیتهای گوناگون رخ ترس = احساسی که در مقابل یک شئ خطرناک به وجود می آید . واکنش در برابر خطر است ، حمایت از فرد از طریق احتیاط و اجتناب و گریز از منبع ترس آور است مثل مواجه شدن با یک شیر گرسنه . هراس = phobia هراس یا ترس مرضی منبع ترس مشخص است یعنی فرد می داند از چه چیزی می ترسد ولی قادر به کنترل آن نیست . و تنها چیزی که این اضطراب را دفع می کند اجتناب از شی یا موقعیت ترس آور است . حتی فکر کردن در مورد چیز ترس آور هراس ایجاد می کند مثل فکر کردن در مورد مار .البته طوری که زندگی روزمره ما را مختل کند . ترس از بلندی ، طوفان ،مکانهای بسته ، بیماری و.... افسردگی : وقتی که افراد نمی توانند به اهداف و آرزوهای خود برسند و یا آن چه که انتظارش را دارند به همان ترتیب انجام نمی گیرد و از دست آنها کاری ساخته نیست دلسرد می شوند و عمیقاَ احساس غم و اندوه و ناامیدی می کنند و دنیا پیش چشمانش نیره و تار است وبرایش هیچ چیزی لذت بخش نیست ، به چیزی علاقه ای ندارد ، کم اشتها می شود حتی با دیدن غذا حالت تهوع به او دست می دهد البته امکان دارد که در بعضی از افراد پر اشتهایی دیده شود .خواب فرد دچار اشکال می شود نمی تواند بخوابد یا کم می خوابد یا می خوابد زود بیدار می شود و یا با دلهره بیدار می شود مدتها طول می کشد تا بتواند بخوابد ودر هنگام صبح دلش نمی خواهدکه از رختخواب بلند شود در بعضی افراد نیز با پر خوابی همراه است . انگارکه فرد تمام نیرو و انرژیش را از دست داده است . حالتی خمیده به خود می گیرد واقعا برایش دشوار است که قامتش را راست کند و چند نفس عمیق بکشد و یا خودش را تا جایی که می تواند بکشد .انگار توانایی بلند کردن دستهایش را برای شانه کردن موهایش ندارد و مسایلی از این دست . مرتب خود را سرزنش می کند و احساس گناه دارد خودش را متفاوت با دیگران می داند . نمی تواند دقیقا حواسش را جمع کند و فکرش انگار کار نمی کند . مرتب به فکر خودکشی و مرگ است از دنیا و زندگی کردن بیزار است . تعریف بهداشت روانی از نظر سازمان جهانی بهداشت : فرایند توانا سازی مردم برای بهبود افزایش تسلط بر سلامتشان . اگر بدانیم هر کدام از ما فردی هستیم متفاوت با دیگران و دارای استعدادها و تواناییها و همین طور ناتوانایی می توانیم خودمان را خوب بشناسیم و از استعدادهای خودمان به بهترین نحو بهره ببریم و ناتوانی ها را تا جایی که بتوانیم بهبود ببخشیم . در دنیا هیچ دو انسانی یافت نمی شود که عینا مانند هم باشند حتی دو قلوهای یک تخمکی ( دو قلوهایی که از یک تخمک ایجاد می شوند و یک جنس دارند هر دو دختر یا هر دو پسرند ) زیرا تجارب هر کدام از ما با دیگری متفاوت است . حتی ادراک و تجربه هر کدام از ما از یک حادثه مشترک می تواند متفاوت باشد که به دید و تفکر هر کدام از ما بر می گردد. بهتر است با بیان این مسایل به تعریفی از سلامت روان نیز بپردازیم. تعریف سلامت روان : قابلیت فرددر ایجاد ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران و توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی خویش و حال مناسب و منطقی تعارضهای هیجانی و تمایلات شخصی خود .باید در زندگی هدف داشته باشیم .از تواناییهای خود و دیگران درک درست داشته باشیم . بتوانیم با دیگران ارتباط گرم و صمیمی داشته باشیم .احساس همدلی با دیگران داشته باشیم. علل ایجاد بیماری روانی : 1- علل زمینه ساز –ارثی -صدمات داخل رحم - عقب ماندگی ذهنی- عفونت شدید مننزها 2- علل آشکار ساز -مرگ 3- علل دوام دهنده – وجود خانواده پرتنش . وسواس فکری – عملی این افراد احساس می کنند مجبورند درباره ی چیزی که دوست ندارند فکر کنند و یا کارهایی را انجام دهندکه دوست ندارند آن را انجام دهند . مثل وارسی کردن شستن و.... محیطهای کاری نامناسب که بیشتر کارفرمایان به دنبال سود سرشار خود هستند و به وضعیت کارگران بی توجهند . انواع افسردگیها به سراغ انسان می آید که فرد را از سر کار رفتن و حتی زندگی کردن بیزار می کند . واکنش دربرابر فشارهای روانی 1- پاسخ هیجانی- آزردگی – خشم و عصبانیت اضطراب و ترس غمگینی و افسردگی 2- پاسخ فیزیولوژیکی –حمله و فرار، زردی صورت ،برافروختگی صورت، لرزش دستها و بدن و خشک شدن بزاق ، تند شدن تنفس و ضربان قلب عرق کردن . بنابراین می بینیم که در دنیایی با انواع مشکلات زندگی می کنیم که البته بیشتر این مشکلات توسط انسانها ایجاد می شود . نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||||||
|