علمی-اجتماعی
|
||||||||||||||||
یک شنبه 17 دی 1391برچسب:, :: 23:37 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
پسردانشجویی سوار هواپیما میشه و می بیینه نزدیک صندلیش یه دختر خوشگل با باباش نشسته . از دختره خوشش میاد و لبشو غنچه می کنه برای دختر بوس میفرسته و چشمک هم میزنه که پدر دختره اونو میبینه . اونم مجبور میشه تمام مسیر همین عمل و انجام بده تا پدر دختره فکر کنه که اون تیک داره. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||||||
|