علمی-اجتماعی
|
||||||||||||||||
پنج شنبه 26 آذر 1389برچسب:, :: 13:38 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
چقدر دلمان می خواست که هیجده ساله شویم تا بتوانیم رای دهیم . ولی وقتی نوبت به ما رسید آسمان تپید . ما ماندیم و اعتقاداتمان که مغایر با انتخابات و منتخبان بود. در نتیجه برای این که بر عکس اکثریت جامعه که از صبح تا شب به حکومت و روسا و سران فحش می دهند و در هنگام انتخابات از اول صبح شناسنامه به دست در صف می ایستند تا به عنوان سیاهی لشکر رایشان را در صندوق بیندازند ، به خودم و اعتقاداتم خیانت نمی کنم و نه فحش می دهم و نه رای. زیرا وقتی منتخبی که برای من کار نمی کند و حتی یک رای من تاثیری در انتخابات ندارد چرا بایستی رای بدهم. اگر تقاضای کمک از این افراد داشته باشی اصلا به روی مبارکشان نمی آورند و حتی حاضر نیستند یک پنجم پول توجیبی فرزندان ونوه و نتیجه هایشان را به عنوان کمک بلاعوض به ما بدهند ، حالا چه لزومی دارد که من رای بدهم . وقتی آنها صدای کمک و نیاز ما را نمی شنوند ، چرا ما صدای نیاز به رای آنها را بشنویم. خدا را شکر می کنم که حداقل به خودم خیانت نمی کنم.
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||||||
|