علمی-اجتماعی
|
||||||||||||||||
دو شنبه 27 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 17:39 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
با توجه به کاهش بیش از حد قیمت نفت در جهان ، افزایش قیمت بنزین و دو نرخی کردن آن اجحاف به ملت است .
دو شنبه 20 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 22:12 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
بهتر است فیلمها و سریالها به جای این که نشان دهد هر دختر خانم معتادی راحت می تواند مرد یا پسر پولدار و خانواده داری را به تور بندازه و بعد با فرد خانواده دار ثروتمند ازدواج کنه و اعتیادش را نیز درمان کند و تا آخر عمر راحت و آسوده زندگی خواهند کرد یا زن یا دختری وارد زندگی مردمتاهلی شود و زن و فرزندان مرد و خانواده ی مرد را نابود کند و خودش با مردمتاهل ازدواج کند و خانواده ی مرد او را بالای سر بگذارند و حلوا حلوا کنند و تا آخر عمر زندگی راحت و آسوده ای داشته باشند و به اصطلاح خوش بخت شوند ، واقعیت و بدبختی هایی که با اعتیاد و و ورود زنان و مردان به زندگی افراد متاهل نصیب افراد و خانواده ها و خودشان می شود را مطرح کنند. آیا واقعا همیشه مانند سریال آرایشگاه زیبا یک پسر با یک زن مطلقه یا شوهر مرده ی با فرزند ازدواج خواهد کرد و اگر ازدواج صورت گیرد چه بلایی سر کودک خواهد آمد و رفتار افراد خانواده ی مرد با زن و فرزندش همیشه فیلسوفانه و روشنفکرانه است ؟ تکلیف کودکانی که تبدیل به کودکان طلاق می شوند چه می شود و چه آینده ی دردناکی در خوش بینانه ترین حالات برای کودکان و فرزندان طلاق در زندگی آینده و خانوادگی و ازدواجی خودشان ، چه اتفاقات و بلاها و مصیبتهایی رخ خواهد داد ؟مانند سریالهای قبل از انقلاب که همیشه یک زن بدکاره و رقاصه ی کاباره ها با انواع و اقسام فساد و فحشا و نوشیدن مشروبات الکلی و مواد مخدر و ارتباط با مردان مختلف یک جوان مرد ثروتمند و خانواده دار و کارخانه دار عاشقشان می شد که یا با ریختن آب توبه همه چیز روبه راه می شد یا اصلا در چنان محیط کثیف و آلوده ای این گونه زنان پاکدامن باقی مانده بودند !!!
دو شنبه 20 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:47 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
گاهی اوقات در رسانه ها و دنیای مجازی انواع و اقسام درمانها نوشته می شود که بدون هیچگونه مرجع درست و قانونی و پزشکی باعث نابودی زندگی مردم می شود.این گونه مطالب بدون تفکر و آزمایش بین مردم اشاعه داده می شود و پدر مردم را در می آورد بدون این که مسئولیتی نصیب رسانه ها و مجازیها شود.آیا بایستی به این مطالب اعتماد کرد ؟ آیا سلامت مردم به این راحتی به خطر بایستی انداخته شود. خوردن سیر و آبلیمو ناشتا ، خوردن بامیه در آب ناشتا برای درمان فلان بیماری و بهمان درد و.... تجویزهای غیر مجازی که باعث بیماری حتی مرگ افرا می تواند شود. حجامت ، هومیوپاتی و ژالودرمانی و... تاکی ؟ چه کسی متولی حفظ سلامت افراد جامعه به شکل علمی است نه بر اساس فرایند خطا و آزمون؟عده ای برای پر کردن صفحاتشان یا برنامه هایشان هر روش غیر علمی را با تعریف و تمجید ، سعی در توجیه علمی و منطقی نشان دادن می کنند . نابود زندگی دیگران به قیمت دریافت حقوق و مزایا تا کی ؟
پنج شنبه 18 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 2:11 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
چند سال قبل اگر رهبر در مساله ی گرانی پسته و آجیل و قیمت اجناس دخالت نمی کردند این روند افزایش قیمتها ادامه می یافت اما رهبر به کمک ملت آمد . حالا نیز از رهبر می خواهم که جلوی اختلاس و دزدی و رشوه خواری و رانت و کلاهبرداری را بگیرد که در حداکثر موارد عده ای از افراد که دارای پستهای سازمانی مهم هستند در این امور شرکت دارند با مشاهده ی میزان درامد این افراد و ثروتشان می توان پی برد که این همه ثروت از راه مشروع به دست نیامده است . رهبر عزیز وارد میدان شوید خوانده ام که شما با پولی که بابت اجاره منزلتان که از قبل از انقلاب خریداری کرده بودید دارید امرار معاش می کنید . شمایی که اهل ثروت اندوزی نیستید نگذارید چپاولگران کشور را به یغما ببرند. حالا که مساله ی براندازی حکومت و جوان بودن حکومت یا جنگ تحمیلی وجود ندارد بلکه افرادی که خود را به عنوان حامی نظام قلمداد می کنند دارند از موقعیتشان بیش از حد سوء استفاده می کنند.رهبر به داد ملت برس.
جمعه 17 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:3 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
مردم سالها تلاش می کنند برای کسب آبرو و اعتبار اجتماعی و خانوادگی ، آن وقت فردی از خانواده به خاطر یک آن لذت یا یک آن غفلت یا خوشی الکی همه چیز را بر باد می دهد .
یک شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 13:16 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
خلاصه این که ایرانی ها خیلی از کارها رو از خارجیها تقلید کردند از جمله شورای شهر. با این تفاوت که در خارج شورای شهریها برای مردم کار می کنند در ایران شورای شهریها برای جیب خودشان کار می کنند و حسابی اختلاس و رانت خواری می کنند. بالاخره قرار بود بکنند خواه کار برای ملت یا پر کردن جیبشان!!!
سه شنبه 19 فروردين 1390برچسب:, :: 8:27 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
افزایش قیمت 25 درصدی آب و برق و گاز و مالیات بر ارزش افزوده 8 درصدی و افزایش قیمت نان و بنزین لیتری 1000 تومن و به تبع آن افزایش سرسام آور قیمت کرایه تاکسی و کرایه سایر وسایل نقلیه و به دنبال آن افزایش بی رویه ی اجناس که تازه اعلام می شود باشیب کم افزایشها دارد صورت می گیرد اگر شیبش تند بود دیگر چه می خواست بشود. چندرغاز یارانه ای را هم که به مردم می دادید دارید حذف می کنید مردم بر خلاف عده ای که در کشور ماهیانه هزاران دلار حقوق می گیرند چندر غاز به ریال حقوق می گیرند. آقای روحانی رئیس جمهور منتخب آیا می دانید دارید چه می کنید ؟ آیا می دانید دارید خون ملت را در شیشه می کنید. این دیگر مساله بستن چند روزنامه که اقدام به براندازی نظام کرده اند و اعدام عده ای قاچاقچی یا زندانی سیاسی نیست یا اینجا به مساله ی حقوق بشر هم کاری نداریم این به زندگی مردم به جان و روح و روان مردم کار دارد. آیا واقعا نمی دانید دارید با ملت چه می کنید ؟یا عامدانه و عالمانه می دانید چه می کنید و می خواهید رست ملت را بکشید ؟ خدا شما را ببخشد اگر بدانید که با ملت دارید چه می کنید ؟ این مطلب به معنای جنگ با نظام و محاربه نیست این بیان واقعیتهای تلخ جامعه است به شرط این که این مطلب اجازه ی چاپ پیدا کند .!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شنبه 8 فروردين 1390برچسب:, :: 1:3 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
ادراک سلول اولیه : كليو باكستر " " پدر نيروي ادراك سلول اوليه " ناميده شد، كليو باكستر"دردانشگاه تگزاس و همين طور در كالج " ميدلبوري در ورمونت" و تگزاس آ_ ام ، به تحصيل در رشته هاي مهندسي و كشاورزي و روانشناسي پرداخت.
در فوريه ي 1996 ، كليو باكستر توي لابراتوار خودش در شهر نيويورك، نشسته بود كه به طور اتفاقي نگاهش به گياه بزرگ سبز رنگش افتاد كه گوشه ي آزمايشگاه قرار داشت.اون به نظرش رسيد كه گياهش اندكي بي حال و افتاده است و تصميم گرفت به اون آب بده. بعد ناگهان به فكرش رسيد كه چقدر وقت مي گيره تا آب از ريشه ها به سمت برگهاي گياه برسه.بنابراين اون يك جفت الكترود با نمودارهاي مختلف به يكي از برگها وصل كرد. به قول خودش اون يه كمي هم احساس بلاهت از اين كارش پيدا كرد چون هيچ آدم تحصيل كرده و درس خونده اي در امور علمي چنين كاري نمي كنه! اون صبر كرد تا ببينه كه آيا امكان داره رطوبت وارده به گياه به كندي و به تدريج باعث تغيير دادن سطح مقاومت گياه بشه و آن قدر ملموس باشه تا بر روي نقشه ي نمودار ظاهر بشه يا نه؟اينجا معجزه اتفاق افتاد! اون ديد كه روي نمودار واكنشي آني ظاهر شد! به نظر باكستر رسيد كه واكنش گياه مزبور كه در اين هنگام وضعيتي بهتر داشت، به واكنش انساني كه تحت تاثير محركي عاطفي و احساسي قرار گرفته باشه، شبيه بود! اون با هيجان از خودش پرسيد آيا گياه مزبور مي تونه همانگونه هم واكنشي انساني در برابر تهديد به سلامت و امنيتش، بر روي نمودار ظاهر كنه؟! و تصميم گرفت يكي از برگهاي گياه رو بسوزونه و اين رو امتحان كنه!بهتره اينجاي داستان رو از زبون خود باكستر بشنويد : " ...درست در لحظه اي كه تصوير آتش در ذهنم نقش بست، مداد دستگاه با شدتي وحشيانه به حركت در اومد و از روي صفحه ي نمودار بيرون افتاد! اين اتفاق به شدت من رو منقلب كرد! "
يعني گياه بدون اينكه برگش سوزانده بشه به محض اينكه باكستر در ذهنش تصوير سوزوندن اون رو مجسم كرد، واكنش ترس نشون داده بود!! يعني گياه به وسيله ي نوعي ارتباط سلول اوليه، مورد تهديد قرار گرفتن سلامت و امنيتش را حدس زده بود!
ازآن روز به بعد، باكستر صدها آزمايش گوناگون در اين ارتباط انجام داد و با كوشش زياد سعي كرد شواهد بيشتري از نيروي ادراك سلول اوليه، نه تنها در حيات نباتي و گياهي، بلكه در ميوه ها و سبزيجات و تخم مرغ تازه و ماست و سلولهاي خوني انسان و بافتهاي پوستي و حتي اسپرماتوزوئيد هم به دست آورد. اون ثابت كرد كه گياهان به هر نوع نشانه اي از ناراحتي و نااميدي كه بر اثر مورد تهديد قرار گرفتن زندگي سلولهاي هر عضوي از جامعه ي زنده، ارسال شده باشه، واكنش نشون مي دن. گياهان حتي از سلولهاي مرده ي موجود در خون خشك شده اي كه از انگشتان اتفاقا" مجروح شده ي فردي چكيده ميشه، هم علايمي دريافت مي كردند و واكنش نشون مي دادند.كليو باکستر كشف كرد كه گياهان قادرند علايمي از ارتباطات ذهني انسان را از فواصل بسيار دور دريافت كنند! اون به گياهانش الكترود وصل مي كرد و وقتي از فاصله ي بيست كيلومتري به آب دادن به اونها فكر مي كرد ، گياهان علايم شادي و لذت رو بروز مي دادند!
تصوير ذهني نه كلام :تصاوير و احساسي كه از ديگر موجودات ارسال ميشه و گياهان اون رو دريافت مي كنند، كلمات بر زبان رانده شده رو شامل نميشه ، اين خيلي طبيعيه چون گياهان دوره ي آموزشي فراگيري زبان ما رو سپري نكرده اند! و كلماتي مثل آتش و آب و يا جملاتي مثل دوستت دارم گياه من، يا الان بهت آب مي دم يا شاخه هات رو مي كنم ، رو متوجه نمي شوند و به اون واكنش نشون نمي دهند اما هنگامي كه چنين نياتي را به جاي راندن بر زبان، در ذهن مجسم كنيد ( مثلا" در ذهن مجسم كنيد كه به محض رسيدن به خونه آب پاش رو بر مي داريد و گلها رو آب مي ديد) اون وقت، اونها مفهوم شادي، لذت، تهديد، غم و ... رو حتي از راه دور درك مي كنند و واكنش نشون مي دن!
نيروي ادراك بدون توجه به عملكرد بيولوژيكي در نظر گرفته شده ي فردي اونها، تمام سلولهايي را كه او نحوه ي كارشان را مورد آزمايش قرار داد، شامل ميشه! اون اين آزمايشها رو روي جانوري تك سلولي به نام پارامسيوم انجام داد و ديد حتي يه جانور كه فقط يك سلول داره مي تونه از فواصل دور تصاوير ذهني آدمها رو درك كنه و بهش واكنش نشون بده!! اون دور و بر جانور رو پر از مخزنهاي قفل دار و قفس هاي پرده اي كرد اما هيچ مانع فيزيكي نتونست مانع بشه كه سلولهاي مورد آزمايش اون به تصويرهاي ذهني آدمها واكنش نشون ندن!!باكستر نتيجه گرفت : " با آن كه امكان دارد بسيار تعجب آور به نظر برسد، چنين مي نمايد كه يك علامت نيروي حياتي وجود داد كه تمامي مخلوقات را به هم وصل مي كند. "ساير تحقيقات باكستر :بعضي از كشفيات باكستر خيلي سرگرم كننده و شگفت انگيزه.
باکستر و همكارهاش الكترودهايي رو به سه نوع مختلف سبزي تازه متصل كردند. اون وقت يكي از دوستهاي باكستر تو ذهنش مجسم كرد كه تصميم داره بره و يكي از اون سه سبزي رو در آب جوش بندازه! سبزي انتخاب شده همين كه در مغز انتخاب كننده، برگزيده شد قبل از اينكه حتي توسط دست لمس بشه از خودش واكنشي رو نشون داد( اين واكنشها توسط دستگاه ثبت و ديده ميشه نه با چشم ) . كه اونها اسمش رو گذاشتن بي هوشي! چرا؟ چون روي صفحه ي رسم نمودار، ناگهان جهشي به سمت بالا ديده شد و سپس بلافاصله خط مستقيمي رسم شد كه نشان دهنده ي حالت بي هوشي است! در واقع اين واكنش گياهه براي اينكه درد نكشه! اون حالت بي هوشي پيدا مي كنه تا تجربه ي دردناكي رو كه در انتظارشه بتونه تحمل كنه!دو سبزي ديگر همچنان به جست و خيزهاي خود( بر روي صفحه ي نمودار) ادامه دادند تا آنكه سبزي از هوش رفته، آب پز شد. اون وقت دو سبزي ديگه با نوعي ناراحتي دلسوزانه واكنش نشون دادند!
اونها اين آزمايش رو با تخم مرغها هم انجام دادند و به نتيجه ي مشابهي رسيدند. وقتي توي ذهن تصميم گرفتند كه يك تخم مرغ رو از داخل يخچال بردارند و بشكنند، تخم مرغ همون عكس العمل اغما رو نشون داد و از هوش رفت! وقتي تخم مرغ شكسته اي رو در كنار تخم مرغهاي سالم قرار دادند، تخم مرغهاي سالم واكنشي عصبي از خودشون نشون دادند!
يك بار خانم گياه شناسي پيش كليو آمد تا به چشم خودش واكنش نشون دادن گياهان رو ببينه.كليو قبول كرد و خانم رو پيش گياهانش برد و شروع كرد به گياهانش الكترود وصل كردن. اما در نهايت تعجب ديد كه همه ي گياهان حالت بي هوشي از ترس پيدا كرده اند و هيچ واكنشي نشون نمي دهند! كليو انديشيد بايد اونها با ورود خانم دچار اين حالت شده باشند! اون از زن پرسيد كه در هنگام ورود به لابراتوار چه افكاري در ذهن داشته؟ خانم گياه شناس پاسخ داد كه : " من بيشر مواقع گياهان رو جمع مي كنم و در آزمايشگاه در اجاقي مي سوزونم تا وزن خشك شده شان را به دست بياورم! " معما حل شده بود! گياهان وحشتزده ي كليو، از طريق نيروي ادراك گياهيشون فهميده بودند كه جادوگر بدجنس گياهها! با اون افكار ترسناكش وارد لابراتوار شده و همه از ترس بي هوش شده بودند! به محض بيرون رفتن خانم همه ي گياهها به حالت عادي در اومدند! كليو باكستر نتيجه گرفت گياهان براستي قادرند هر گونه حال و حسي را در هاله ي تابان انسانها، به هنگام نزديك شدنشان به خود جذب كنند. و با ادامه ي تحقيقاتش فهميد كه اين درباره ي هر سلول اوليه اي صدق مي كند نه فقط گياهان.
تعدادي افسر پليس دانشجو، از چند ايالت مختلف شاهد اين آزمايش بودند. از ميان شش افسر پليس يكي انتخاب شد تا نقش قاتل را بازي كند! اين افسر، يكي از دو گياهي را كه به مدت چندين هفته در كنار هم بودند، انتخاب كرد و از درون گلدان بيرون كشيد! آنگاه برگهاي گياه كنده شده را كند و ريز ريز كرد آنهم در برابر گياه ديگر! چند ساعت بعد آن شش افسر پليس يكي يكي وارد اتاق شدندو در برابر گياه شاهد عيني ، كه الكترودهايي به آن وصل شده بود، قرار گرفتند. آن گياه حالت طبيعي ويژه ي خود را داشت كه بر روي صفحه ي نمودار دستگاه نقش مي بست و هيچ گونه واكنش غير عادي نشان نمي داد. اما وقتي افسري كه دوست گياه ياد شده را كنده بود، و به قتل رسانده بود، وارد اتاق شد ، گياه بلافاصله و به شدت واكنش نشان داد!اين قضيه اين فكر را پديد آورد كه در آينده اي نزديك، ممكن است يك قاتل يا دزد كه وارد خانه اي شده، به استناد شهادت يك گياه ، مجرم شناخته بشود!! چون گياه يا سلول اوليه همين واكنش را نسبت به انساني كه در برابرش به قتل رسيده باشد نشان مي دهد! و اين فقط شامل قتل نيست! گياهي كه شاهد كتك كاري يا خشونت يا دعوا يا مشابه آن باشد مي تواند شهادت بدهد!اهميت اين اكتشاف باعث شد تا اين موضوع به نام " ادراك سلول اوليه "ناميده شود و"كليو باكستر" از نظر دانشمندان علوم،" پدر سلول اوليه" ناميده شود!
" زندگي مرموز گياهان " نوشته ي پيتر تامكينز و كريستوفر برد
1 _ وقتي گياهان و حتي تخم مرغها ي داخل يخچال و سبزي تازه از زمين كنده شده و حتي يك موجود تك سلولي ( كلا" سلول هر موجود زنده يا چيزي كه متعلق به موجود زنده است مثل تخم مرغ)مي تونند تصاوير ذهني انسانها رو دريافت كنند آيا ما به عنوان برتر مخلوقات نبايد بتونيم آگاهانه اين كار رو انجام بديم؟! پس چرا بعضي از ما، گاهي فكر مي كنيم شناخت نيروهاي ذهنيمون گناهه و با دين يا سعادت اخروي ما و خواست خداوند مغايرت داره؟! اگر اين خصوصيت ( كه ما اون رو بعدها بررسي مي كنيم و حتي به تمرين تله پاتي مي پردازيم) نا پسند بود آيا خداوند اون رو در تمام سلولهاي موجودات زنده قرار مي داد؟!
2 _ در مي يابيم كه درست ترين نوع ارتباط با ديگر موجودات اينه كه از طريق درونمون با درون اونها برخورد كنيم نه فقط با كلام. زبان اهميتي نداره. گياهان و ساير موجودات كلام رو نمي فهمند اما همگي تصاوير ذهني آدمهايي با زبانهاي متفاوت رو دريافت مي كنند! اينجاست كه مي فهميم چرا با انجام دادن تمرين بخشايش براي ديگران يا نوشتن نامه براي فرشته ي آدمها باعث ايجاد حوادث بهتري مي شيم!!!
3 _ با اين مثالها اهميت ساختن تصاوير ذهني و تجسم خلاق رو مي فهميم. وقتي ما تصوير ذهني مي سازيم همه ي كائنات اون رو دريافت مي كنند. پس مراقب تصويرهاي ذهني كه مي سازيم باشيم.
4_ از اين وحدتي كه در تمام سلولهاي زنده وجود داره به يگانگي و وحدانيت خداوندي كه چنين نظمي را برقرار كرده مي رسيم. ( وحدت در عين كثرت) "تبارك الله احسن الخالقين." آيا ما خودمون رو از چنين خداوندي بزرگتر و با فهم و شعور تر مي دونيم كه براي اون تعيين تكليف مي كنيم كه چي به ما بده و چي نده؟! و تصميم مي گيريم كه كدام دستور خدا را كه مطابق ميلمونه انجام بديم و كدومش رو انجام نديم؟!
5_ ياد مي گيريم كه اگر ما اين گونه ساخته شده ايم كه اجازه داريم براي تغذيه ي خودمان از ساير موجودات تغذيه كنيم پس حتما" بايد قواعدي را رعايت كنيم.
با مثالهاي بالا فهميديم كه هر گاه ما تصميم مي گيريم گياه يا چيزي را كه از يك موجود زنده به وجود آمده ( مثلا" تخم مرغ) بخوريم به محض اينكه تصميم به خوردن اون مي گيريم اون اين تصوير ذهني ما رو دريافت مي كنه و بر اساس خلقت دچار نوعي بي هوشي ميشه تا درد نكشه!تغذيه از ساير موجودات قوانيني داره كه رعايت نكردن اون كارماي بزرگي براي آدمي به همراه داره! ما در اديان مختلف به در آوردن نان حلال مي رسيم و اينكه لقمه ي حرام در بدن توليد تاريكي و درد مي كنه! كاملا" درسته اما فقط حلال بودن اونچه مي خوريم كافي نيست! ما دچار انواع و اقسام بيماريها مي شيم و بعد خدا رو مقصر مي دونيم كه چرا به ما درد داده در حالي كه خودمون مخالف قوانين طبيعت رفتار كرده ايم! فكر نكنيد سالك راه حقيقت شدن فقط گذشتن و عبور از ديوار و پرواز روحه! نه! سالك در تمام جزئيات زندگيش بايد دقيق باشه و براي خودش كارماي منفي توليد نكنه! پس به قواعد زير همون قدر اهميت بديد كه به نامه نوشتن به فرشته ها اهميت داديد!
قواعد تغذيه كردن از ساير موجودات و غذاها :
1 _ هرگز در حيوانات درنده ي جنگل نمي بينيم كه جز در مواقع گرسنگي شكار كنند و غذا بخورند. شير يا پلنگ يا ... در هنگام سيري به آهويي كه از كنارشون رد ميشه حتي نگاه هم نمي كنند! تنها انسان است كه چون خدا به او اختيار انتخاب داده ، گاهي به غلط دچار اين انديشه مي شه كه اجازه داره هر كار مي خواد بكنه! ( مثلا" براي تفريح بره شكار ! يا در حالي كه داره از كنار مرغ و خروسها رد مي شه دنبالشون مي كنه تا بترسونتشون! يا در حال رد شدن از گربه هاي كنار خيابون بهشون سنگ مي اندازه! يا مي ره تو جنگل و شاخه ي درختها رو مي شكونه تا آتش درست كنه! و بعد هم فكر مي كنه هرگز ماندي در زندگي توليد نكرده!! )پس نتيجه مي گيريم اجازه نداريم در خوردن و نوشيدن اسراف كنيم. اجازه نداريم بركت خداوند رو دور بريزيم يا حرام كنيم. ( حتي در دين اسلام حديث داريم كه وقتي خرده هاي نان را دور بريزيم، فقير خواهيم شد! اين يعني كارماي حرام كردن بركت خداوند فقر است! چون با اين كار ما داريم بر خلاف تمام قواعد طبيعت رفتار مي كنيم!)اجازه نداريم در مهمانيمان آنقدر غذاي اضافه درست كنيم كه مجبور به دور ريختن آن بشويم چون بركت را از مالمان مي برد! خود من حتي وقتي در مهماني هستم تا آخرين دانه ي برنج توي بشقابم رو جمع مي كنم و مي خورم بدون اينكه به نگاههاي گاهي متعجب ديگران اهميتي بدهم! پس درست رفتار كنيد و طبق قوانين حرمت به خويشتن به اينكه ديگران چي فكر مي كنند و چه طور قضاوتتان مي كنند ، هيچ اهميتي نديد!( از امروز تصميم بگيريد به زور در بشقاب مهمانتان غذا نگذاريد چون با باقي ماندن غذاي اون كارماي اين كار براي شما خواهد بود!) من حتي وقتي به رستوران مي رم ، باقيمانده ي غذاي خودم رو براي استفاده ي مجدد يا حتي استفاده ي حيوانات جمع مي كنم و با وجود اينكه هنوز همسرم به اين موضوع حساسيت نشون مي ده چون به كاري كه مي كنم اعتقاد دارم، طبق قوانين حرمت به خويشتن، بدون شرم اون رو انجام مي دم!
2 _ احيانا" اگر چيزي در سفره باقي ماند كه قابل استفاده ي مجدد نبود، ( مثل خرده نان) اون رو براي حيواناتي كه در طبيعت هستند ذخيره كنيد.من معمولا" استخوانهاي غذا را براي سگم جمع مي كنم و وقتي سگم موجود نيست، اونها رو در كناري مي گذارم تا به گربه هاي خيابون بدم .( بعدش هم مي تونيد بريد و اضافات رو جمع كنيد تا صداي همسايه ها در نياد!) خورده هاي برنج و نان هم كه تكليفش معلومه! اين همه پرنده ي گرسنه هست و اون وقت ما خرده نونمون رو در سطل آشغال مي اندازيم! تازه نونهاي كپك زده هم مي تونه به نمكي ها داده بشه براي گاوها و ساير دامها. پس به خاطر تنبلي، بهانه نياريد كه مجبور به دور ريختن بركت خداوند هستيد!
3_اجازه نداريم به بركت خداوند بي احترامي كنيم. ( و مثلا" بگيم : اين غذا رو دوست ندارم پس بريزش دور و يه چيز ديگه درست كن! ) اگه چيزي رو دوست نداشتيد و در سفره چيز ديگه اي بود مي تونيد اون رو نخوريد يا اگه كسي ازتون پرسيد كه چي براتون درست كنه راستش رو بگيد اما اگه فقط يك غذا پخته شده بود اجازه نداريد اون رو دور بريزيد ، چون دوستش نداريد و بعد چيز ديگه اي بخوريد. فقط اگه يك جور غذا در سفره بود و براي سلامتيتون مضر بوديد اجازه داريد اون رو نخوريد.
ممكنه به نظرتون مسخره بياد اما واقعا" تكرار اين كه وقتي غذايي رو دوست نداريد اون رو دور مي ريزيد و به سراغ غذاي ديگه اي مي ريد ، كارمايي رو به همراه داره كه مي تونه به مرور، كارماي اون، اينقدر زياد بشه كه كسي كه ديگه دوستتون نداره شما رو دور بندازه و به سراغ فردي بره كه بيشتر مي تونه دوستش بداره! نخنديد! قانون كارما، طبق قواعدي كه ما فكر مي كنيم، عمل نمي كنه! هر عملي گاستي ( واحد انرژي) از انرژي مثبت يا منفي در زندگي داره! مجموع اين گاستها مي تونه با گاست عمل ديگه اي برابر بشه! كائنات در ايجاد كارماي يك عمل شايد گاهي به خود اعمال كار ندارند فقط سعي مي كنند برآورد گاستها رو با دادن كارما به ما، برابر كنند!! ( البته من مثال زدم و اين به معني نيست كه هر كس كه كسي رو كه دوست داره از دست مي ده به خاطر دور ريختن غذاشه!!)
4 _ براي سپاسگزاري از خداوند براي نعمتهايش و ازدياد آن تا جايي كه مي توانيد در سير كردن گرسنگان بكوشيد.
5_ براي تشكر از خداوندي كه به ما اجازه داده تا براي سير شدن از ساير موجودات تغذيه كنيم ، غذا را با نام او شروع كنيد.
6 _ براي تشكر از خداوندي كه به ما روزي بخشيده در پايان غذا اون رو سپاس بگيد.
7 _ و مهم ترين اصل در قواعد تغذيه كه علاوه بر كليو باكستر بسياري از دانشمندان ذهني هم به اون تاكيد دارند، اينه كه انسان بايد پيش از استفاده از هر گونه مواد غذايي، آن را از موضوع مطلع كند و در دل به آن غذا بگويد كه با خوردن آن غذا ، قرار است آن ، جزو زنجيره ي غذايي در آيد. با اين كار آن ماده ي غذايي را در حالت اغماي عاري از درد و حمايت كننده فرو برد! ( راهبان و لاماهاي دوران كهن تبت عادت داشتند، از خوراك و غذايي كه مي خواستند آماده كنند و بخورند، با صداي بلند عذر خواهي و طلب بخشش كنند! )البته من معتقدم نيازي نيست قبل از غذا به همه بگيد صبر كنيد تا من از تمام سبزيجات و تخم مرغها و غذاهاي داخل سفره عذر خواهي و تشكر كنم! نه! فقط كافيه در دل خداوند رو سپاس بگيد و با نام او شروع كنيد و احساس كنيد با خوردن اين غذا اون رو وارد چرخه ي طبيعت مي كنيد تا بار ديگه به صورت گياهي زنده در بياد و بعد با خورده شدن وارد بدن موجودي ديگه بشه اون غذا اين حس شما رو مي گيره!
غذايي كه اين طور تهيه مي شه داراي نوري است كه ساير غذاها ندارند! اين غذا متبركه و در بدن ايجاد نشاط و سلامت مي كنه. ( اگر در طب سنتي گفته ميشه تو هماني هستي كه مي خوري! اون هم در همون زماني كه گفته شده تو هماني هستي كه مي انديشي! اين اهميت موضوع رو نشون مي ده! : " روش به نور تبديل كردن غذا ها ! "در سر و صدا و پر حرفي غذا نخوردن و حرفهاي منفي سر ميز غذا نزدن و... را یاد بگیریم.
دو شنبه 28 اسفند 1389برچسب:, :: 22:58 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
من یک عرب نیستم. ولی با این حال پرچمم و زبانم و دینم عربی است اما نمی دانم چرا خلیج فارس نبایستی خلیج عربی باشد؟
یک شنبه 26 بهمن 1389برچسب:, :: 1:20 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
خیلی بد است که سیاهکل این همه پزشک متخصص و وفوق تخصص و دکتر و مهندس و این همه ثروتمند و پولدار دارد اما حاضر نیستند که قدمی در راه تکمیل بیمارستان سیاهکل بردارند اگر هر کدام از این افراد فقط یک میلیون کمک کنند صدها میلیون جمع می شود. درست است که خودشان نیازی به آن ندارند اما مردم دردمند بسیارند. جالب اینجاست که برخی نیز خود را طرفدار خلق و کارگر می دانند اما قدمی در راه خلقشان بر نمی دارند. به قول مرحوم پدرم :" این افراد می گویند :کارگران جهان شما بیشتر کار کنید تا ما زندگی مرفه تری داشته باشیم ."عده ای از این افراد فقط دوست دارند به عناوین مختلف در رسانه ها عرض اندام کنند.خوب است حداقل رهبر و رئیس جمهور مبالغی کمک کنند تا شاید این شهرت طلبان هم دست به جیب شوند.
درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||||||
|