علمی-اجتماعی
|
||||||||||||||||
جمعه 1 فروردين 0برچسب:, :: 22:6 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
حرکات منظم و نوسانی و مکرر چشمها در یک یا چند منطقه بینایی که بطور غیر ارادی رخ میدهد و بطور فیزیولوژیک و هم بطور پاتولوژیک میتواند رخ دهد را دودوئَک یا نیستاگموس (Nystagmus) گویند. حرکات غیرارادی و ضربآهنگی و سریع چشمها بر اثر دودوئک ممکن است افقی یا عمودی یا چرخشی یا ترکیبی از آنها باشد. دودوئک میتواند افقی، عمودی یا چرخشی باشد. گاه بررسی دودوئک در مواردی مانند تشخیص علت سرگیجه یا محل ضایعه مغزی مفید است. نیستاگموس ممکن است باعث مشکلات بینایی شود. جمعه 1 فروردين 0برچسب:, :: 22:3 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
گر چه هنوز درمان قطعی برای بیماری ام اس پیدا نشدهاست اما روشهای متعددی برای کاهش سرعت پیشرفت بیماری و همینطور فروکش سریعتر هر حمله و کاستن از ناتوانیها و علائم آزاردهنده وجود دارد. بعلاوه در حال حاضر تحقیقات وسیعی برای دستیابی به روشهای موثرتر درمانی وجود دارد و به نظر میرسد در سالهای آینده درمانهای جدیدتری کشف شود. در حال حاضر روشهای درمانی این بیماری را میتوان به چند دسته تقسیم کرد.توانبخشی بیماران اماس از اهمیت خاصی برخوردار است. کاردرمانگران میتوانند در جلوگیری از سیر پیشرفت بیماری نقش اساسی را ایفا کنند. در ایران خوشبختانه اکثر بیماران اماس با کارهای توانبخشی بخصوص کار درمانی و فیزیوتراپی بخوبی آشنا هستند و به تأثیر شگرف این درمانهای جانبی روی بیماری خود کاملاً واقف شدهاند. با این حال این خود بیمار است که نقش اساسی و تعیین کننده در بهبود سلامتی خود دارد و تا خود بیمار اراده نکند هیچ کسی نمیتواند به وی کمکی کند. محدودیت در مصرف نمک و قند و شکر و همچنین پرهیز از غذاهای در روغن سرخ شده و غذاهای آلوده به قارچ مثل ترشیهای سپیدک زده و یا نانی که بیش از یک روز در هوای آزاد مانده باشد در کاهش درد این بیماران موثر است. برخلاف روش های پیشین درمانی و عدم توصیه فعالیت های بدنی برای بیماری مبتلا به ام اس، تحقیقات اخیر نشان داده که انجام فعالیت های ملایم و کنترل شده ورزشی به همراه رژیم مناسب غذایی تاثیر بالایی در کاهش علایم موجود در بیماری دارد. بااین وجود فعالیت های شدید بدنی که همراه با افزایش خستگی و افزایش دمای بدن است می تواند باعث تشدید علایم بیماری گردد.
درمانهایی که در حملات عود بیماری بکار میروند: متیلپردنیزولون، آدرنوکورتیکوتروپین و تعویض پلاسما (پلاسما فرز)
درمانهائیکه سبب تخفیف علائم بیماری میشوند
جمعه 1 فروردين 0برچسب:, :: 22:2 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
علتِ اصلیِ این بیماری هنوز ناشناخته است، اما این بیماری در اغلبِ موارد دارایِ توارثژنتیکی میباشد و فرزندانِ افرادِ مبتلا به «ام اس»، دارایِ احتمالِ زیادی برایِ اِبتلا به این بیماری میباشند. گمان میرود «ام اس» با این آنتی ژنها در ارتباط باشد. بر این اساس، یک ژنِ فرضی برای این بیماری در نظر گرفته شدهاست که «MSSG» نامیده میشود. همچنین به تازگی مشخص شده است که جهش در ژن «PTPRC» که بر روی کروموزوم ۱ قرار دارد، نیز در بروزِ «اماس» نقش دارد. پروتئین «PTPRC» یا «CD۴۵» یک رِسِپتورِ غشایی است که در غشاءِ همه سلولهای خونی، به جز گلبولهای قرمز بالغ وجود دارد. این رِسِپتور، نقش تیروزین فسفاتازی دارد و در غیرِ فعال کردنِ -کیناز نقش دارد. همچنین کمبود ویتامین دی، ابتلا به بعضی از عفونت ها در دوران کودکی و باقی ماندن بعضی از باکتری ها و و یروس ها بصورت خاموش در بدن و برخی عوامل محیطی مثل محل زندگی، میزان اضطراب و نوع تغذیه را می توان از دیگر علل پیدایش این بیماری دانست. با این وجود تاثیر عوامل مذکور هنوز در حد یک نظریه باقی مانده و علت اصلی پیدایش این بیماری ناشناخته است. در افراد مبتلا به نقرس، احتمال پیدایش ام اس بسیار پایین است. جمعه 1 فروردين 0برچسب:, :: 21:59 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
علایم ماهیچه ای :
علایم شکمی و مثانه ای:
علایم چشمی:
علایم حسی
علایم مغزی و سیستم اعصاب:
علایم جنسی:
علایم کلامی و بلع:
جمعه 1 فروردين 0برچسب:, :: 21:56 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
شروعِ «ام اس» ممکن است ناگهانی یا تدریجی باشد. علایم ممکن است شدید یا به اندازهای خفیف باشد که بیمار ماهها تا سالها به پزشک مراجعه نکند. علایمِ «ام اس» بسیار متغیر است، و به محل و شدتِ ضایعات در سیستمِ عصبیِ مرکزی(به انگلیسی: CNS ) بستگی دارد. علایم شاملِ کم بساوایی (تغییر در حسِ لامسه)، ضعف و سُستی در ماهیچه، گِرفتگی و اِنقباضِ غیرعادیِ ماهیچهها، مُشکل در حرکت؛ ناهماهنگیِ حرکتی اِختلال در تَکَلُم (تَکَلُمِ بُریده)،نیستاگموس، دوبینی (یک شِیء را دوتا دیدن)، کاهِشِ حدتِ بینایی، تاریِ دید یا کاهشِ دیدِ رنگی (Optic neuritis)، خستگی و دردهایِ جسمی، نشانههایِ دردهایِ شدیدِ طولانی که بیشتر از حدِ معمول طول کشیدهاند، مشکلات در مثانه، روده و شکم. اختلالاتِ عصبی به صورتِ متداول وجود دارند و این میتواند به شکلِ "Lhermitte's Sign" باشد. درد و اختلالاتِ عصبی از عمومیترین نشانهها در «ام اس» میباشند. این درد به صورتِ پایدار، خسته کننده و ایجادِ حسِ خارش، کرختی، گِزگِز و مورمور، سوزنسوزن شدن یا سوزشِ دردناک توصیف شدهاست و معمولاً در پاها اتفاق میافتد. از دیگر علایم این بیماری ترمر یا لرزش هاو پرش های غیر ارادی عضلات بدن می باشد که در بیماری ام اس به دو صورت اتفاق می افتد: نوع اول زمانیست که فرد مبتلا قصد رساندن دست خود به چیزی را دارد که ناگهان با لرزش غیر ارادی موفق به این کار نمی شود و نوع دوم زمانی که عضلات با بخشی از بدن خود را در برابر جاذبه زمین نگاه می دارد و در آن ناحیه دچار لرزش ناگهانی می شود. پرش ها و حرکت های ناگهانی عضلات که معمولا در حالت استراحت اتفاق می افتد ارتباط ضعیفی با این بیماری دارد و بیشتر ناشی از سوء مصرف مواد دارویی - غذایی، اضطراب و بیماری هایی مانند پارکینسون می باشد. احساس خستگی مفرط بخصوص در بعد از ظهر، عدم تحمل گرما، اختلال در بلع، تغییر آنی خلق و خو، زود رنجی و شادی بی مورد از علایم متنوع این بیماری می باشد. ام اس تنها بیماری است که علایم آن بدون هیچ الگو و نظمی در افراد مبتلا اتفاق می افتد. اما در کل شایع ترین علایم آن که معمولا در اولین حمله اتفاق می افتد علایم چشمی و حسی است که در بیش از 55 درصد افراد مبتلا دیده می شود.در اثرِ این بیماری، اغلبِ عصبهایِ بینایی، عصبهایِ نُخاعی و «Cerebellar Conections» آسیب میبینند، که مُنجَر به نوروپاتی نوری، آتاکسی میشود جمعه 1 فروردين 0برچسب:, :: 21:49 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
سکلروزِ چندگانه یا اِم اِس (به لاتین: Encephalomyelitis disseminata، به انگلیسی: Multiple sclerosis)، نوعی اختلالِ خودایمنیِ سيستمِ اعصابِ مركزی است كه به واسطه پلاكهایِ "patches" پراکنده در ماده سفيدِ "white matter" دماغ، در اطرافِ بطيناتِ دماغی و در نخاع، مشخص میشود. اين پلاكها منجر به ایجاد التهاب و زخم های گوناگون در مغز و سیستم اعصاب مرکزی می گردد، در نتيجه تخريبِ پوششِ مایِلین که غلاف چربی محافظ روی رشته های اعصاب است به واسطه اختلالِ خودایمنی به وجود میآيد. در واقع سیستم دفاعی بدن به این غلاف های چربی به گمان عامل خارجی حمله می کند و آن را دچار آسیب می کند اما پس از مدتی بدن با خون رسانی به این بخش ها آنها را ترمیم کرده که آثار ترمیم آن می تواند به صورت وصله هایی در عکس برداری ام آر آی دیده شود. فرآیند تخریب و ترمیم آنقدر ادامه می یابد که در نهایت با از بین بردن غلاف چربی روی اعصاب، در سیستم پیام رسانی بین مغز ودیگر اعضای بدن اختلال بوجود می آید که عامل اصلی بروز علایم است و می تواند هر عضوی را دربدن در گیر نماید. میانگین شانس زندگی برای افراد مبتلا پس از اولین حمله 25 سال است. ام اس به چهار نوع مختلف طبقه بندی می شود که رایج ترین نوع آن نوع عود کننده و فروکش کننده است که علایم در بازه زمانی مختلف ظاهر می شود و گاهی کاملا از بین می رود. شیوع ام اس در زنان دو برابر مردان است و در مردان بر خلاف زنان معمولا به صورت سریع و نوع پیش رونده بروز می کند. بیشتر افراد مبتلا به ام اس تنها بین 5 تا 10 سال کمتر از افراد عادی عمر می کنند. تنها 10 درصد افراد مبتلا ممکن است به فلج کامل و فقر حرکتی شدید مبتلا شوند و در بیشتر موارد این بیماری منجر به فلج کامل بدن و از کار افتادگی نمی گردد. اِم اِس یک بیماریِ خود ایمنی است که در آن بدن به سلولهای خود آسیب وارد میکند. به گونهای که سیستمِ دفاعی به سیستمِ مرکزیِ اعصاب "CNS"، حمله کرده و نواحی از مغز و نخاعدمیلینه میشود. این حالت ممکن است علائمِ فیزیکی، روحی و روانیِ فراوانی را سبب شود و اغلب، پیشرفتِ آن در ناتوانیهایِ فیزیکی و ادراکی است. این بیماری اغلب در سنینِ بینِ ۲۰ تا ۴۵ سالگی بروز میکند و در بینِ زنان شایعتر است، و میزانِ شیوعِ آن بینِ ۲ و ۱۵۰ در هر ۱۰۰٫۰۰۰ بستگی به کشور و جمعیتِ خاصِ آن دارد. «اِم اِس» برایِ اولین بار در سالِ ۱۸۶۸ توسطِ جین مارتین چارکات متخصصِ اعصابِ فرانسوی معرفی شد. این بیماری علاجی ندارد، اما ثابت شده است چندین معالجه مفید واقع میگردد. یکی از نامهایِ دیگری که کلمهٔ مختصرِ اِم اِس با آن شناخته میشود "Disseminated sclerosis" است. جمعه 1 فروردين 0برچسب:, :: 19:21 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
هومِر (در یونانی: Ὅμηρος هُمرُس) شاعر و داستانسرای یونانی است. وی احتمالاً در حدود سال ۸۰۰(بعضی این تاریخ را ۲۰۰۰ سال ذکر کرده) پیش از میلاد میزیستهاست. این تنها چیزی است که درباره هومر میدانیم. تنها آثار به جای مانده از وی، دو گلچین شعر به نامهای ایلیاد و ادیسه است. همهی آنچه که ما درباره تاریخ و افسانههای یونان باستان میدانیم از موضوعهای همین شعرها گرفته شدهاست. ایلیاد داستان جنگ تروا را تعریف میکند. اُدیسه، سرگذشت ماجراهایی را که ادیسوس قهرمان یونان، هنگام بازگشت از جنگ به سوی منزل با آنها روبرو گردید، بازگو میکند. زندگی او را در قرن نهم ق. م. نوشتهاند. در پایان زندگی نابینا شد و از شهری به شهری میرفت و اشعار رزمی خود را به نوای چنگ میخواند. هرودوت با قاطعیت نوشته است که داستانسرایی بنام هومِر وجود داشته که در قرن نهم ق. م. میزیسته؛ از آنجایی که هرودوت بعنوان معتبرترین مورخ دوره باستان، مورد تأیید است، لذا میتوان پذیرفت که هومِر از اهالی ناحیه اسمیرنا یونان بوده که وقایع مربوط به جنگ تروا را جمع آوری کرده و با لعابی از افسانه و جنبههای مافوق انسانی آمیخته است. جمعه 1 فروردين 0برچسب:, :: 19:18 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
زئوس (به یونانی: Ζεύς) و (به انگلیسی: Zeus) در اساطیر یونانی، پادشاه خدایان است. معادل آن در اسطورههای رومی ژوپیتر و در دین کرتیان ولخانوس است. نام زئوس مربوط است به کلمهٔ یونانی dios به معنی «درخشان». واژه زئوس با بخش نخست واژه لاتین ژوپیتر Jupiter و واژه مورد کاربرد برای روز پیوند دارد. زئوس آسمان خدای آسمان رخشان و نیز توفان و هم بدین دلیل سلاح او آذرخش بود که آن را به سمت کسی که او را ناخشنود کرده، پرتاب میکردهاست. یکی از مواردی که او را بسیار خشمگین میکرد دروغگویی و پیمانشکنی بودهاست. از دیگر نشانههای او میتوان به عصای سلطنتی، عقاب و سپره او (ساخته شده از پوست بز املتیا) اشاره کرد. کرونوس، پدر زئوس، شنیده بود که توسط یکی از فرزندانش سرنگون خواهد شد. به همین دلیل فرزندان خود را میبلعید. اما زئوس که فرزند ششم بود توسط رئا و گایا نجات پیدا کرد.[۱] سپس زئوس با کرونوس و دیگر تیتانها وارد جنگ شد و آنها را شکست داد و پدر را سرنگون کرد. بچههای بلعیده شده را توسط معجونی که متیس ساخته بود از شکم کرونوس بیرون آورد و کرونوس را تا ابد در تارتاروس زندانی کرد. سپس با برادرانش براساس قرعه، فرمانروایی عالم را میان خود تقسیم کردند و زئوس فرمانروای آسمان و زمین شد. انتظار بر آن بود که همسر زئوس کاملاً در حد مقام وی و هم بدین دلیل در اسطورهها از دیونه Dione مادر افرودیت Aphrodite به عنوان همسر او یاد شده است. نام دیونه مترادف زئوس و در زبان لاتین ژونو Juno و در زبان اتروریایی یونی Uni است. اما غالباً در اساطیر همسر زئوس همانا هرا و نام او چنین مینماید که مونث Hero و به معنی قهرمان بانو و نیز بانو و این عنوان مقامی در خور همسر خدای خدایان است هرا اما در آرگوس Argos کیش ویژه خود را داشت و بی تردید بازمانده خدابانوی مادر یونانی بود. طبق افسانه، متیس الهه پروا اولین همسر زئوس بود که آتنه را برای او به دنیا آورد. او با هرا که خواهرش بود، ازدواج کرد، هرا برای او آرس، هفایستوس، هیبه و ایلیتویا "Eileithyia" را به دنیا آورد. اما به خاطر داشتن ماجراهای عشقی فراوان او از معشوقههایش فرزندان بسیاری داشت. لتو برای او دوقلوهای آپولون و آرتمیس را به دنیا آورد. جمعه 1 فروردين 0برچسب:, :: 19:13 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
"ماتورین ویسیر " "ماتورین ویسیر " مسئول کتابخانه پادشاهی پروس فردی بود که میتوانست تلفظ صحیح کلمات را در تمامی زبانهای زنده جهان دریابد . به فرض اگر کسی به او میگفت که میخواهم کلمه فارسی را برایت بخوانم و تلفظ صحیح ان را بگو , وی به محض شنیدن کلمه " تتخوابت " میگفت که " تختخوابت "صحیح است . دانشمندان که در این کار او عاجز بودند از 12 سفیر با زبانهای مختلف دعوت کردند تا او را ازمایش کنند , این 12نفر هر کدام به زبان خود جمله ای را ادا کرده و پس از اتمام کار وی تلفظ های صحیح را در گویشهای انان کشف نموده و اعلام کرد . دانشمندان پس از تحقیقات فراوان در مورد او و سایر انسانها اینچنینی , صفت انسانهای ماشین حسابی را به انان اطلاق نمودند و جملگی پی بردند که مغز ادمی عظیم تر از ان است که تا امروز فکر میکردند . جمعه 1 فروردين 0برچسب:, :: 19:10 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
۲- اروپا: سطح این قمر مشتری را اقیانوسی نیمه عمیق از آب فراگرفته و روی آن را لایهای یخ ضخیم که شاید ضخامت آن ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر باشد، پوشانیدهاست و این لایه یخ به دلایل مجاورت با خلأ همواره در حال شکست و ترمیم است. این قمر هم اندازه ماه زمین است و منبع گرمایی درونی آن در اثر مکش گرانشی مشتری و دیگر قمرها بر اروپا به وجود آمدهاست. این گرما یخهای زیرین را ذوب میکند، در عین حال فشار یخها باعث میشود آب بخار نشود، در نتیجه ممکن است نوعی از حیات در آب زیرین شکل گرفته باشد. شکلی از حیات که متفاوت از حیات شناخته شده زمین خواهد بود. چون ژرفای یخ به حدی است که نور خورشیدی از آن نمیگذرد بر همین اساس حیات وابسته به نور خورشید نمیتواند در آنجا شکل بگیرد. اینکه آیا حیاتی در آنجا آغاز شده و تا کجا متحول شدهاست را نمیدانیم. با شروع ماموریت مدارگرد جیمو (JIMO) و مطالعه قمرهای یخی مشتری، اطلاعات نسبتاً کامل تری را درباره احتمال حیات در اروپا به دست خواهیم آورد. تنها زمانی میتوانیم با قطعیت از حیات در اروپا صحبت کنیم که ناسا موفق شود کاوشگری را به اروپا بفرستد و با سوراخ کردن یخها، حیات دریایی را آزمایش کند که این امر با توجه به شرایط و ضخامت یخ به زودی امکانپذیر نیست.(سطح یخی اروپا، شیارهای موجود یخهای ترک خورده سطح اروپا را از دید فضاپیمای گالیله در سال ۱۹۹۸ نشان میدهد.) ۳- تیتان: این قمر با قطری معادل ۵۱۵۰ کیلومتر دومین قمر بزرگ منظومه شمسی و حتی از سیارههای پلوتون و عطارد نیز بزرگ تر است. اما مهمترین ویژگی آن وجود جو قابل توجه آن است که از نظر ترکیبات و فشار سطحی به زمین بسیار شبیهاست. جو هر دو از نیتروژن (۱۷ درصد برای زمین و ۹۰ تا ۹۷ درصد برای تیتان) تشکیل شده و فشار جو در تیتان ۵/۱ برابر فشار جو در زمین است. البته دومین گاز فراوان در زمین اکسیژن و در تیتان متان است.دورتا دور جو تیتان تا ارتفاع ۷۰۰ کیلومتری سطح غباری از ذرات متان وجود دارد. در عکسهایی که کاسینی اخیراً از این قمر بااهمیت گرفته نواحی تیره و روشن بسیاری دیده میشد. نواحی تیره احتمالاً دریاهای اتان و متان هستند که در دمای ۱۷۹- درجه سطح تیتان به وجود آمدهاند و نواحی روشن باید قارههایی بر سطح آن باشند. به دلیل دمای بسیار کم تیتان، احتمال وجود حیات در آن وجود ندارد اما این قمر ترکیبات آلی یعنی بلوکهای سازنده حیات را در خود جای دادهاست. بنابراین نمونهای عالی برای بررسی شرایط آغازین حیات است، یعنی چیزی شبیه زمین در ۵/۴ میلیارد سال پیش که اکنون میتوان سیر تکوین حیات را بر روی نمونهای آزمایشگاهی مطالعه کرد.حال چگونه بر روی چنین قمری با اوضاع محیطی نه چندان مساعد حیات شکل میگیرد؟ تیتان یکی از مهمترین عاملها را دارا است و آن جوی پایدار است که مانند یک حفاظ محیط درون قمر را از فضای بیرون آن جدا میکند. مورد بعدی مانند پیدایش حیات ابتدایی بر روی زمین است. پرتوهای فرابنفش در برخورد با تیتان باعث شکسته شدن مولکولهای نیتروژن، متان و سایر مولکولها میشود و در نتیجه ترکیبات آلی بعدی شکل میگیرد. در نهایت چگالی ابرها به حدی میشود که امکان ریزش بارانهای هیدروکربنی را روی قمر بالا میبرد که در صورت روی دادن این پدیده مهم، دریاچهها و رودهایی از ترکیبات آلی سطح این قمر را میپوشاند. بنابراین شرایط حیات ابتدایی در مجاورت مولکولهای آلی مساعد تر میشود و در آن صورت ما شاهد آن چیزی خواهیم بود که در حدود ۵/۴ میلیارد سال پیش در زمین آغاز شدهاست، تاکنون به چنین موجودات هوشمندی ختم شود. بسیاری از این حدسیات بعد از فرود هویگنس و تجزیه و تحلیل کامل دادههای ارسالی آن قطعی خواهد شد.با توجه به آنچه در بالا ذکر شد میبینیم احتمال این که در جای دیگری از منظومه شمسی هم بتواند شکل بگیرد صفر نیست. چنانچه شواهد حاکی از آن است که در زمانی دوردست در مریخ حیاتی ابتدایی وجود داشته و اکنون ممکن است در قمر اروپا ایجاد شده باشد و در آیندهای دور هم احتمال ایجاد آن بر تیتان وجود دارد، پس باید امیدوار باشیم که ما در این کیهان تنها نخواهیم بود. درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||||||
|