تفاوت بين تقويم هاي مختلف

تفاوت بين سال شمسي و ميلادي 621 سال است. تفاوت بين سال شمسي با تقويم رومي يا اسكندري 951 سال است . با تقويم

 زردشتي 1281 سال است . تفاوت با تقويم يهودي 2467 سال است . با تقويم يزدگردي واقعي 4539 سال است . براي مثال

 اگر بخواهيم سال 1383 را به هر كدام از اين تقويمها تبديل كنيم ، 1383 را به آن عدد اضافه مي كنيم .

     2004= 621 + 1383 ولي اگر بخواهيم آن تقويمها را به تقويم خودمان تبديل كنيم بايد سال آن تقويم  را منها ي عدد

 مورد نظر  كنيم . مثال   1383= 4539-5922  يا    1383= 621- 2004 و به همين ترتيب الي آخر .

طريقه تبديل سال شمسي به قمري :

 سال شمسي را در عدد 11 ضرب مي كنيم ( 11 روز اختلاف سال شمسي و قمري )  حاصل ضرب را به عدد 354 تقسيم

 مي كنيم ( تعداد روزهاي يك سال قمري ) . عدد حاصل را با سال شمسي جمع مي كنيم ، سال قمري به دست مي آيد . مثال :

42= 354: 15015 = 11× 1365       و سپس    1407 = 42= 1365                                                                                                              

طريقه تبديل سال قمري به سال شمسي

روش اول :

1- سال قمري را در عدد 970225/0 ضرب مي كنيم ( اين عدد از تقسيم روزهاي قمري به روزهاي شمسي به دست آمده است ) 

2- حاصل ضرب را با عدد 3556/0 جمع مي كنيم . عدد صحيح نشان دهنده سال شمسي است .

3- اعدادبعدازمميزرادر 365 ضرب مي كنيم ( اگر بعد از مميز اعداد 5،5، 7، 8 و 9 ) بود يك عددبه عددصحيح اضافه مي كنيم .

4- نتيجه رابا شماره روزهاي قمري جمع مي كنيم عددبه دست آمده روزشمسي است . اگر نتيجه بيشتر از 365 روز بود بايد 365

را از نتيجه كم كنيم و به سال شمسي عدد يك را اضافه كنيم .

مثال:      3447/1357= 970225/0 × 1399     2- 7003/1357 = 3556/0 + 3447/1357

3- 6095/255 = 365 × 7003/0    4- 256= 1 + 255 ( چون بعد از مميز عدد 6 است بنابراين بايد يك عدد به عدد

 صحيح اضافه كنيم )   .   5-   چون روز 29 ماه رمضان مساوي با 265 روز سال قمري است  پس :  521= 256+ 256  

چون عدد 521 از 365 بيشتر است  بنابراين از آن اين عدد را كم مي كنيم . 156 روز = 365-521  و چون 365 روز يعني

 يك سال بنابراين به عدد سال عدد يك را اضافه مي كنيم . 1358= 1 + 1357 روز 156 سال مساوي است با اول شهريور .

بنابراين جواب مي شود اول شهريور 1358 .

روش دوم :

 سال قمري را در 11 ضرب كرده ، حاصل را به عدد 365 روز سال شمسي تقسيم كنيم عدد حاصل را از سال قمري كم كنيم

سال شمسي به دست مي آيد . مثال:

42=365 : 15477 = 11 × 1407                 سپس  1365= 42 -

تقويم

  نخستين تقويم و تقسيمات اوليه فصول سال از روي پيدايش هلال ماه انجام گرفته است اما چون حركت ماه نامنظم تر است يعني

 با فصول سال و صورتهاي فلكي مطابقت نداشت اما حركت خورشيد منظم تر است و از روي سايه هاي خورشيد كه روي زمين

 مي افتد در مي يافتند كه 365 روز ديگر مجددا سايه ها عينا تكرار مي شود . به همين علت تقويمها با حركت خورشيد در بيشتر

 موارد محاسبه مي شود . از آن جا كه پيدايش مجدد يك ستاره صورت فلكي در عرض سال خورشيدي با دوران 12 ماهه ماه

 قمري 11 روز اختلاف داشت و علت آن اين بود كه ظهور يك هلال ماه تا هلال ديگر آن 29روزطول مي كشد . تعدادروزهاي

 سال قمري 12 ماه ضرب در 29 به اضافه 6 روز كه 354 روز مي شود .خورشيد به دليل گردش ساليانه ظاهري خود به دور

 آسمان و حركت روزانه خود اهميت زيادي در گاه شماري دارد . بيشتر تقويمهاي اوليه بر اساس دوره هاي ماه قرار داشتند . در

 اين تقويمها سال به طور كلي عبارت از 12 دوره ماه يا 12 ماه بود . چون 12 دور ماه بايك سال خورشيدي كاملا برابر نيست

 گاهي يك ماه موسوم به كبيسه يا اضافي ( نسئي ) افزوده مي شد . اقوامي مانند بابليها ، عبريها ،‌يونانيها و روميها اين روش

 محاسبه را به كار مي بردند . مردم با توجه به زمانهاي ظهور خورشيد ، ماه و سياره ها رفته رفته موفق به ابداع اولين تقويمها

براي تعيين وقت و فصلها شدند . ساعت آفتابي نخستين وسيله تعيين وقت بود .

نسئي

  اعراب كه سال آنها 354 روز بود هر سه سال يك ماه را به ماههاي سال اضافه مي كردند اما باز 4 روز اضافي باقي مي ماند .

 يعني به سالهايي كه 13 ماه داشت نسئي مي گفتند كه باعث اختلال مي شد در نتيجه حضرت محمد ( ص )  آ ن را حرام اعلام

كردند و فرمودند كه سال 12 ماه است . آيه 36 سوره توبه :

نخستين قومي كه تقويم خود را بر اساس دور خورشيدي قرار دادند مصريها بودند . آنها سال را به 360 روز يا 12 ماه 30 روزه

 تقسيم كردند . از آن جا كه طبق محاسبه آنها يك دور گردش خورشيد در آسمان 365 روز طول مي كشيد ، به آخر 360 روز

سال 5 روز اضافه مي كردند . اين 5 روز اضافي  روزهاي عيد‌ بودند و كاهنان مصري دراين روزها مراسمي بر پا مي كردند .

 بر طبق  محاسبه جيمز هنري بيستد باستان شناس آمريكايي اين تقويم در 4236 سال قبل از ميلاد رواج داشت . اما بعدها متوجه

 شدند كه سال 365 روز و يك چهارم روز اضافي است . در سال  238 ق.م بطلميوس سوم فرعون مصر ( اوئرگتس اول )

 درصدد برآمد تا يك روز ديگر به تقويم در هر 4 سال اضافه گردد تا اين اشتباه اصلاح شود . اين روز اضافي مي بايست يك

 تعطيل مذهبي باشد و جشن خدايان خير و بركت ناميده شود كه به فرمان سهيل معروف بود . اما متاسفانه توسط كاهنان اين امر

 پذيرفته نشد .

هفته

 در سال 321 ميلادي كنستانتين امپراطور روم فرماني مبني بر وارد كردن هفته در تقويم صادر كرد . كنستانتين يك شنبه را به

 عنوان اولين روز هفته انتخاب كرد و آن را به عنوان روز عبادت مسيحيان قرار داد .

 علل انتخاب عدد هفت براي هفته توسط كنستانتين :

1- بر طبق روايات،  جهان در 6 روز آفريده شد ه و روز هفتم روز استراحت است . 2- بر طبق تعداد ستارگان هفت گانه اوليه

( خورشيد ،‌ماه ، مريخ ، عطارد ، زهره ، زحل  و مشتري )  . 3- از روي صورتهاي ماه كه هريك تقريبا هفت روز طول

 مي كشد . 4- چون سر و صورت انسان هفت سوراخ دارد . ( دو گوش ، دو چشم ، دو سوراخ بيني و يك دهان ) .

منظور از مبدا تاريخ زمان وقوع حادثه اي است كه هر ملتي آن را براي خود مبدا قرار داده است و زمان را با‌ آن مي سنجند .

سال شمسي يا سال خورشيدي

  هجرت حضرت محمد ( ص)  از مكه به مدينه با توجه به گردش زمين به دور خورشيد كه 365 روز و تقريبا 6 ساعت طول

 مي كشد كه تقويم ما ايرانيان مسلمان بر مبناي آن بنا نهاده شده است .

سال قمري يا هلالي

  هجرت حضرت محمد ( ص ) از مكه به مدينه با توجه به گردش ماه به دور زمين يعني مدتي كه ماه از هلال يك دوره اي خود

 تا هلال ديگر را در مدت 29 روز و 12 ساعت و 43 دقيقه مي پيمايد . كه اين مدت درطي يك سال 354 روز طول مي كشد .

 يعني هر سال قمري تقريبا 11 روز با هجري شمسي تفاوت دارد .  

تقويم يزدگردي

  در تقويم يزدگردي اشتباهاتي صورت گرفته است . تقويم يزدگردي واقعي تاريخ با ارزش و مقدس ايرانيان است و ربطي به

يزدگرد پادشاه ساساني ندارد و با سال شمسي 4539 سال تفاوت دارد . اما تقويم يزدگردي ديگر كه مي گويند بعد از اسلام

مرسوم شده است و مخصوص پارسيان بوده است و مبداء آن نيز جلوس يزدگرد در روز سه شنبه 22 ماه ربيع الاول 11 قمري

برابر با ماه حزيران رومي سال 993 رومي يا اسكندري و برابر با 16 ژوئن 632 ميلادي است و تعداد روزها در اين تقويم

 نيز 365 روز است .

تقويم جلالي

  كه به آن تاريخ ملكشاهي يا سلجوقي يا فارسي نيز مي گويند . مبداء آن روز جمعه دهم رمضان سال 471 هجري قمري مطابق

با 15 آذر ماه 1295 رومي و سال 1078 ميلادي است . عمر خيام آن را تدوين كرد .

سال ميلادي

 مبناي آن روز تولد حضرت مسيح ، در روز سه شنبه 25 كانون اول برابر با 311 تاريخ اسكندري يا رومي است .

سال اسكندري يا تقويم رومي

   مبناي آن روز دوشنبه 312 قبل از ميلاد است .

 تقويم زردشتي

  مبناي آن تولد زردشت است كه 660 سال بعد از تولد حضرت مسيح است .

تقويم يهودي

  مبناي آن تولد حضرت موسي است كه در 1846 سال قبل از تولد حضرت عيسي ( ع ) بوده است .

 اساس دانش پزشكي نجومي بر اين است كه مي گويد : " انسان با توجه به نيروي الكترو ما نيتيكي كه دارد يك منبع انرژي

است و اين منبع تحت تاثير آثار جاذبه و سرعت و مغناطيس امواج قرار مي گيرد" . چند سال قبل اطلاعيه اي از جانب انجمن

پزشكان و جراحان جهاني منتشر شد كه عمل جراحي در شب چهاردهم ماه هميشه تؤام با مخاطرات بوده است و اين درست

موافق عقيده دانشمندان قديم بوده كه معتقدبودند كه پاره اي از اعمال جراحي نبايد در بعضي از ايام صورت گيرد . امروزه مشخص

 شده است كه فوران تاج خورشيدي باعث بروز و شيوع بيماريهاي طاعون و وبا است . حتي انفجارهاي سطحي كره خورشيد

در تكثير آبله و سرخك هم مؤثر است .

 - ريبو نوكلئيك اسيد - اثر مي گذارد .           RNAبر اساس تحقيقات علمي جديد نور ماه بر روي

و عجيب اين است كه اسيد مزبور بر دستگاه حافظه انسان مؤثر است و عجيب تر آن كه مردم قديم معتقد بودند كه ديوانگي در اثر

 تابش نور ماه به وجود مي آيد و مكانهايي كه در آنها از ديوانگان نگهداري مي كردند به نام - لوناتيك هاوس - يعني خانه

 ماه زدگان مي گفتند . ماه بر اختلالات ريوي و زخم معده نيز تاثير دارد .

علامه شيرازي ( ره ) دانشمند قرن ششم هجري در كتاب شرح قانون دوازده اثر طبيعي را براي كره ماه ذكر كرده است و

 بر اساس دانش آن زمان معتقد است كه تاثير ماه باعث :

1- جزر و مد مي شود .2- زياد شدن مغز قلمهاي انسان و پر شدن بيضه مرغان و زياد شدن شير در پستان مي شود .

3- زيادتي اخلاط مي شود .4- سرعت نبض و به دست آمدن ميوه ها  مي شود. 5- بيشتر شدن عادت ماهانه

6- رشد موي حيوانات 7- آن كه در مهتاب بخوابد رطوبتي در او ايجاد مي شود .

8- تغيير در طعم و بوي گوشت حيوانات اگر در مهتاب آويخته يا بر زمين گذاشته شود مي شود .

9- آمدن ماهيان دريا و رود خانه از قعر آب مي شود

10- غرس اشجار در شب مهتاب باعث قوي شدن درختان مي شود .

11- آب چشمه ها در نصف اول ماه زياد مي شود.

12- حشرات زمين از سوراخها بيرون مي آيند.

هشت اصل تاثير ماه به اعتقاد عده اي از دانشمندان :

1- حبوبات در نيمه اول ماه زودتر به دست مي آيد .

2- خربزه در نور ماه بيشتر مي تركد .

3- صرع و بيماري مصروعين در زيادتي نور ماه بيشتر مي شود .

 ) RNA) 4- به علت تاثير نور ماه بر روي آر - ان - اي -   روي حافظه تاثير مي گذارد و امراض طاعون و وبا بيشتر مي شود .

5-يك نوع از بيماري هيستريك شديدتر مي شود .

6- فاسد شدن ريشه درختي كه در مهتاب بريده شود .

7- متلاشي شدن كتان بر اثر تابش نور مهتاب

8- كم شدن وزن اجسام يا سبك شدن اجسام در نور مهتاب . به همين دليل مي گويند كه آدم عاقل در شب مهتابي جنس نمي فروشد .

تعریف انگیزش

تعریف انگیزش (Motivation) بستگی به مفاهیم نظری روان شناسی دارد. در واقع تعریف یک روان شناس از انگیزش

 به دیدگاه او بستگی دارد. فروید ، کتل ، مورفی ، هب و... تعارفی را در مورد انگیزش ارائه کرده‌اند، اما در یک جمع‌بندی

کلی می‌توان انگیزش را به صورت « مجموع متغیرها‌ی پیچیده ارگانیزمی و محیطی که کنش آنها به فعالیت عمومی

و جهت‌دار احساس و رفتار منجر می‌شود.» تعریف کرد

تعاریفی از انواع انگیزش

انگیزش اولیه در مقابل انگیزش ثانویه

انگیزشهای اولیه عمدتا با نیازهای اولیه زیستی مرتبط هستند مثل گرسنگی و تشنگی ، اما انگیزش ثانویه با

 نیازهایی در ارتباط هستند که چندان جنبه حیاتی و زیستی نداشته و با بقا فرد مرتبط نیستند، مثل نیاز به

دوست داشته شدن.

·         گرسنگی: به عنوان یک انگیزه اولیه انگیزه پرتوانی است. افرادی که با رژیم غذایی نیم‌گرسنگی

زندگی کرده‌اند، گزارش می‌دهند که بیشر افکار و رویاهای آنان درباره غذا و غذا خوردن بوده است. بدن جاندار

برای آنکه بتواند به نحوی کار آمد عمل کند به مقدار معینی از مواد غذایی نیاز دارد. کاهش این مواد غذایی

مکانیسمهای تعادل زیستی را فعال می‌کند تا ذخیره غذایی بدن را آزاد کنند. از سوی دیگر محرکهای بیرونی

نیز می‌توانند بر احساس گرسنگی و رفتار خوردن اثر بگذارند. عطر یا منظره غذا می‌تواند گرسنگی را برانگیزد،

حتی وقتی نیاز فیزیولوژیایی وجود نداشته باشد.

عادتها و رسم و رسوم اجتماعی نیز می‌توانند بر رفتار غذا خوردن اثر بگذارند. شما ممکن است

عادت کرده باشید در ساعات معینی از روز غذا صرف کنید و در نتیجه به محض اطلاع از اینکه ظهر شده ،

ناگهان احساس گرسنگی می‌کنید. ممکن است وقتی غذا را با اشخاص پراشتها صرف می‌کنید بیشتر بخورید

تا وقتی که تنها هستنید. در کل ، غذا خوردن از چند عامل فیزیولویایی ، محیطی و اجتماعی اثر می‌پذیرد

و این مساله این انگیزه را علاوه بر یک انگیزه اولیه در زمره انگیزه‌های پیچیده که شرح داده شد، قرار می‌دهد.

انگیزش درونی در مقابل انگیزش بیرونی

انگیزش درونی به مواردی اطلاق می‌شود که پاداش مورد انتظار فرد در قبال رفتاری معین یک منبع درونی است.

یعنی فرد جهت رسیدن به تقویتهای درونی عمل ویژه‌ای را انجام می‌دهد، هر چند این عوامل درونی با عوامل بیرونی

همخوانی داشته باشند یا نداشته باشند و حتی موجب تنبیه فرد شوند. انگیزش درونی زمانی معنی پیدا می‌کند

منبع تقویت کننده رفتار یا منبع پاداش دهنده یک عامل بیرونی است. به عبارتی فرد برای رسیدن به یک حالت یا

شرایط معین بیرونی رفتاری را انجام می‌دهند.

به عنوان مثال دو نفر دانش آموز را در نظر بگیرید که هر دو برای قبولی در امتحان تلاش می‌کنند. هر چند رفتار

و حتی نتیجه عملکرد آنها می‌تواند یکسان باشد اما ممکن است انگیزش آنها کاملا متفاوت باشد. دانش آموزی

که برای گرفتن جایزه ویژه‌ای که از طرف والدینش وعده داده شده تلاش می‌کند، از یک انگیزش بیرونی تبعیت

می‌کند. دانش آموز دیگر که برای رسیدن به لذت حاصل از موفقیت تلاش می‌کند، دارای یک انگیزه درونی است.

انگیزش اجتماعی

آن دسته از انگیزه‌هایی را شامل می‌شوند که با محرکات اجتماعی ارتباط بیشتری می‌یابند و زمانی معنی پیدا

می‌کنند که فرد و رفتارهای او را درون اجتماعی که در آن زندگی می‌کند مورد بررسی قرار دهیم. از جمله این

انگیزه‌ها انگیزه پیوند جوئی ، انگیزه قدرت ، انگیزه مقام جویی را می‌توان نام برد.

انگیزه پیشرفت

انگیزه پیشرفت انگیزه‌ای درونی است در فرد برای به پایان رساندن موفقیت آمیز یک تکلیف ، رسیدن به یک هدف

یا دستیابی به درجه معینی از شایستگی در یک کار. افراد معمولا از لحاظ میزان انگیزش پیشرفت ، متفاوت از

یکدیگر هستند. افراد دارای انگیزه پیشرفت بالا در حوزه‌ای که انتخاب می‌کنند مثلا تحصیل ، شغل و ... ، موفقیت

فزاینده‌ای از خود نشان می‌دهند. انگیزه پیشرفت نیز با توجه به اینکه در آن تمایلات زیستی تسلط کارایی با

ارزشهای آموخته در هم آمیخته‌اند، انگیزه‌ای پیچیده به شمار می‌رود.

انگیزش پیچیده

انگیزه‌های پیچیده ، انگیزه‌هایی هستند که از دو عامل اصلی تشکیل شده‌اند:

1.       سائقهای ذاتی و زیستی

2.       سائقهای آموخته

به عبارتی در این نوع از انگیزش تاثیر عوامل مختلقی چون زیستی ، اجتماعی و محیطی دیده می‌شود،‌

مانند میل جنسی.

·         میل جنسی: این انگیزه‌ای است پیچیده اساس آن سائق ذاتی است یعنی سائقی زیستی که

تا حدودی به وسیله هورمونهای خاص کنترل می‌شود. علاوه بر این بیان میل جنسی تا حدود زیادی

تحت تاثیر سائقهای آموخته یا اکتسابی قرار دارد که با فرهنگ خاص و تجارب رشد خاص فرد ارتباط دارند.

انگیزه پیشرفت ، پیوند جوئی ، خود مختاری ، تسلط ، نماش و پرخاشگری را نیز می‌توان در زمره

انگیزه‌های پیچیده قرار داد. مفهوم انگیزه‌های پیچیده به ما می‌آموزد که نباید تبیین‌هایمان را در زمینه رفتار

انسانی بیش از حد ساده بگیریم. کاهش دادن چرایی رفتار به مشتی سائق ذاتی اگر نگوییم غیر ممکن ،

دست کم دشوار است.

انگیزه‌های هوشیار در مقابل انگیزه‌های ناهوشیار

انگیزه‌های هوشیار عموما در حیطه هوشیاری فرد عمل می‌کنند و فرد از آنها آگاهی دارد از ریشه رفتارهای

مرتبط با آنها آگاه است. اما انگیزه‌های ناهوشیار عمدتا خارج از حوزه اراده و آگاهی فرد عمل کرده و رفتار فرد را

جهت می‌دهند. بنا به نظریه روانکاوی ، انگیزه ناهوشیار انگیزه‌ای است که فرد خود آن را نهی کرده است و در نتیجه

هوشیاری آنرا نادیده می‌گیرد. این انگیزه غریزه ، سائق ، آرزو یا میلی است که به واسطه مکانیزم دفاعی سرکوبی

به سطح ناهوشیار رانده شده است. اما این رانده شدن نیروی آنها را کاهش نداده و اغلب به صورتی بر رفتارهای

فرد تاثیر می‌گذارند. فروید انگیزه‌های یک نقاش برای نقاشی و یک جراج برای جراحی را انگیزه‌های ناهوشیار می‌داند.

صفحه قبل 1 ... 1452 1453 1454 1455 1456 ... 1490 صفحه بعد